مرگ ترحمآمیز در گفتوگوی ایسنا با مستشار دادگاه تجدیدنظر اصفهان
مستشار دادگاه تجدیدنظر اصفهان گفت: علم پزشکی بازگشت ناپذیری مطلق فردی که در حیات نباتی قرار دارد را تایید نکرده است...
حمیدرضا امانی در گفتوگو با خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در زمینه مرگ ترحمآمیز یا «اتانازی» در زندگی نباتی اظهار کرد: کشورهای مختلف در زمینه اتانازی، رویکردهای مختلفی را دارند؛ بعضی کشورها مانند ایالتهای آمریکا پذیرفتهاند که اگر بیماری رنج زیادی میبرد و به خواسته خود آن بیمار، به حیاتش خاتمه میدهند و در بعضی از کشورها این موضوع پذیرفته نشده ولی از موجبات مخففه مجازات است یعنی به مجازات مرتکب تخفیف داده میشود و در بعضی از کشورها مانند کشورمان یا کشور فرانسه «اتانازی» پذیرفته نشده است.
وی با طرح این سوال که زمانی که شخصی در وضعیت نباتی به سر میبرد، آیا میتوان به حیات این فرد خاتمه داد یا خیر؟ گفت: از نظر تخصصی و پزشکی اگر حتی یک درصد احتمال برگشت چنین شخصی به زندگی وجود داشته باشد، نمیتوان به حیات این فرد خاتمه داد.
امانی با بیان اینکه اتانازی به سه شکل وجود دارد؟ ادامه داد: اتانازی یا به شکل اکتیو یا فعال است که با تزریق سم به حیات فرد خاتمه میدهند که مطلقا هیچ کدام از مراجع ما اجازه چنین کاری را نمیدهند و به عنوان قتل عمد تلقی میشود. شکل دوم اتانازی به صورت انفعالی یا آسیب است که داروهای بیمار را قطع میکنند و به حیات فرد خاتمه میدهند.
مستشار دادگاه تجدیدنظر اصفهان با اشاره به اینکه نوع سوم اتانازی به شکل غیرمستقیم است، تصریح کرد: این مساله در حیات نباتی مصداقی ندارد و به صورتی است که شخصی که در حال رنج بردن از یک بیماری صعبالعلاج است، از تیم پزشکی درخواست میکند که به حیاتش خاتمه دهند؛ تیم پزشکی این کار را انجام نمیدهد ولی داروهای زیادی را در دسترس بیمار قرار میدهند که بیمار استفاده کند که این نوع از اتانازی به عنوان مرگ «خود خواسته» مطرح است.
وی یادآور شد: زندگی نباتی، وضعیتی است که در آن فرد به علت آسیب (مرگ) سلولهای قشر مغز، قادر به ادارهی فعالیتهای ارادی خود نیست. این وضعیت با مرگ مغزی و کما دارای تفاوتهای اساسی است. از نظر پزشکی، سلولهای مرده قشر مغز، بازگشت نخواهند کرد؛ اما در عین حال این امکان وجود دارد که با سالم ماندن ساقهی مغز، سیستم خون رسانی، تنفس، گوارش و امثال آنها به کار خود ادامه داده و فرد، ممکن است حتی بدون کمک دستگاههای تنفسی سالها در این نوع از حیات به سر برد.
امانی خاطرنشان کرد: دشورای نگهداری این افراد و برگشت ناپذیر بودن فعالیتهای قشری مغزی آنها، ابهامات زیادی را برای حقوقدانان و پزشکان به وجود آورده است. در نظام حقوقی ایران، امکان پیوند اعضای مبتلایان به مرگ مغزی کامل، فراهم شده است. اما در مورد افراد مبتلا به مرگ مغزی، ابهامات بسیاری وجود دارد. این ابهامات، اختلاف رویههای محاکم را نیز در پی داشته است؛ چنین افرادی از دید فقها و هم چنین عرف، دارای حیات تلقی میشوند؛ از آن جا که علاوه بر آسیب به قشر مغز، تمام یا برخی از اعضاء و حواس این افراد نیز دچار آسیب میشوند، در تعیین دیهی ایشان اختلافات بسیاری بروز کرده است.
مستشار دادگاه تجدیدنظر اصفهان تصریح کرد: برخی از فقهاء دیهی چنین افرادی را شامل دیهی کامل برای عقل و هر یک از حواس دانستهاند، در مقابل نظرات دیگری ابراز شده است و امکان دریافت خسارات مازاد بر دیه نیز منتفی نشده است.
وی در پایان گفت: در خصوص اهدای اعضای چنین بیمارانی، اگر چه علم پزشکی در حال حاضر قائل بر برگشت ناپذیر بودن سلولهای مغزی است اما نمیتواند با صراحت به این پرسش که «آیا در آینده امکان معالجه این افراد وجود نخواهد داشت؟»، پاسخ دهد. لذا ضمن اعتقاد به لزوم تعیین تکلیف صریح از سوی قانونگذار، بر این باوریم که بیمار مبتلا به مرگ قشر مغزی را باید به لحاظ وجود حیات نباتی، همانند فرد دارای حیات کامل محسوب و در محاسبهی دیه و نظریهپردازی راجع به سایر جوانب، از قبیل بروز هر گونه جنایتی نسبت به این بیماران، فرض را بر زنده بودن آنها قرار داد.
موضوع مطلب : پرسش های حقوقی و فقهی